شاید اگر بگوییم فقه رسانه، یکی از مبهم‌ترین ابواب فقه معاصر است، سخنی به‌گزاف نگفته باشیم؛ و شاید اگر بگوییم تصور دانایی در فقه رسانه بیش از سایر ابواب فقه معاصر است، باز سخن بیراهه بر زبان نرانده باشیم. فقه رسانه، از مقولۀ سهل و ممتنع است؛ ابتدا آن‌چنان روشن و واضح به نظر می‌رسد که تعریف و بیان بایسته‌هایش، بسی سهل می‌نماید؛ و وقتی به بیان تفاوت‌هایش با سایر ابواب مشابه و ابعاد ناگفته‌اش می‌رسم، آن‌قدر دشوار می‌شود که گویا تعریف و تبیین دقیق آن ممتنع است.

چیستی فقه رسانه

یک سری مباحث جامع‌تری در فقه رسانه داریم که ناظر به یک رسانه خاص نیستند؛ مثل مباحث مرتبط با رسانه‌های چاپی که رسانه‌های مختلفی ذیل آن قرار می‌گیرند. اگر بخواهیم این مباحث را هم ذیل فقه رسانه قرار دهیم، شاید مناسب باشد سرفصل‌ها را به‌صورت رسانه‎های چاپی، رسانه‎های دیداری و رسانه‌های شنیداری تقسیم کنیم.
ممکن است ما برای رسانه‎های دینی بگوییم پخش کردن موسیقی از آنها ممنوع است، چون موسیقی ولو مجاز هم باشد پیام دین نیست؛ ولی در رسانه‎های غیردینی یعنی رسانه عرفی اشکالی ندارد که در اثنای برنامه یک موسیقی حلالی هم پخش بشود.
شاید بتوان گفت، رسانه از مقولۀ سهل و ممتنع است. سهل ازاین‌جهت که تقریباً همگان خود را با آن آشنا دیده و لااقل مصادیقی از آن را کاملاً می‌شناسند و مورد استفاده قرار می‌دهند؛ و ممتنع، ازاین‌رو در تعریف دقیق آن، چالش‌هایی از جمله همپوشانی با هنر، فرهنگ، فضای مجازی و… به چشم می‌خورد که مرزبندی میان اینها به‌غایت دشوار است. حجت‌الاسلام‌والمسلمین حسین ادبی چَرَمی، استاد سطوح عالی حوزه علمیه مشهد و پژوهشگر فقه رسانه، در این یادداشت اختصاصی، به بیان چیستی فقه رسانه و ابعاد آن پرداخته است.

سرفصلها و شبکه مسائل فقه رسانه

من نُه محور را به‌عنوان محورهای مهم در رسانش پیام مطرح کرده‌ام که یا به حکم عقل و یا به حکم شرع، باید مدنظر قرار گیرند. این محورها نظیر عدم کذب، عدم افترا، عدم ایجاد یأس از رحمت خدا، عدم افشای اسرار متضمن تحریک جنسی و تحریض بر بی‌بندوباری، عدم اشاعه انکار و کفر نسبت به ضروریات و اصول‌دینی، عدم اشتمال بر دشنام و سب و توهین نسبت به خدا و بندگان خدا، و عدم اشتمال بر خرافات هستند.
ابواب نوپدید فقه معاصر، مانند فقه رسانه، پیش از آنکه نیازمند واکاوی فقهی و پاسخ عالمانه باشند، نیاز به بیان دقیقه ماهیت و سرفصل‌ها و شبکه مسائل دارند تا پژوهشگر آن باب فقهی، تصویر درستی از آن را دریافت کند. حجت‌الاسلام غلامرضا حلوانی، معاون آموزشی مرکز تخصصی فرهنگ و هنر اسلامی، در این یادداشت اختصاصی، به بیان چیستی، سرفصل‌ها و شبکه مسائل فقه رسانه پرداخته است.

قواعد فقه رسانه

رسانه پهنه گسترده اجتماعی دارد؛ یک روزی فقط تلویزیون و رادیو بود با نهایتاً صد یا هزار نفر آدم؛ آن وقت می‌توانستیم به آنها بگوییم که این کار حرام است و این حلال، این را انجام بده و آن را انجام نده؛ اما امروزه رسانه در اختیار تمام آحاد جامعه است. در رسانه‌های مدرن، مردم دیگر فقط مصرف‌کننده نیستند، بلکه با لایک، فالو، پست گذاشتن و کامنت نوشتن، تولیدکننده محتوا نیز به شمار می‌آیند و لذا باید احکام رسانه را رعایت کنند. ما نمی‌توانیم حکم این همه مصادیق فراوان را بیاییم و بیان کنیم؛ بلکه باید با قواعد فقهی، مردم را آگاه کنیم. باید با مدل قاعده فقهی، احکام رسانه را در جامعه ترویج بکنیم تا مردم بتوانند خودشان با توانایی که دارند مصداق‎ها را پیدا کنند.
یکی از نیازهای فقه‌های نوپدید برای حل بهتر مسائل آن، ایجاد قواعد فقهی اختصاصی این ابواب فقهی است. قواعد فقهی، چه آنها را بپذیریم و چه نپذیریم، به انضباط و قاعده‌مند شدن ابواب فقهی کمک می‌کنند. در فقه رسانه نیز به‌مقتضای نوپدید بودنش، قواعد فقهی زیادی ارائه نشده است. مسائل فقه رسانه امروزه کاملاً متفاوت از مسائل گذشته آن است و لذا قواعد فقهی جدیدی را نیز می‌طلبد. به باور این استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، برخی امور که در گذشته، از مقارنات رسانه محسوب می‌شده، امروز به ذاتیات آن تبدیل شده است.

چالشهای پژوهش در فقه رسانه

امروزه یکی از مسائل مطرح، بحث نمایش آلات موسیقی در تلویزیون است. از اول انقلاب تا اکنون، مشی و رویه صداوسیما بر ممنوعیت نمایش آلات موسیقی بوده است. در اینجا بحث است که ازیک‌طرف اگر پخش موسیقی و استماع آن جایز باشد، چرا باید نشان دادن آلات موسیقی اشکال داشته باشد و چه دلیلی بر حرمت آن وجود دارد؟ از طرف دیگر، در استفتایی که از مقام معظم رهبری شده بود و در صحبت‌هایی ایشان هم وجود دارد که سیاست‌های کلی نظام جمهوری اسلامی این نیست که موسیقی را ترویج بدهیم. این کلام اثر می‌گذارد روی این‌که آیا آلات موسیقی را در تلویزیون نشان بدهیم یا ندهیم.
در مورد جملات عاشقانه‌ای که بین آنها ردوبدل می‌شود هم گاهی این جملات واقعی است و زن و مرد واقعاً دارند با هم این جملات را ردوبدل می‌کنند، که در این صورت اشکال دارد و شکی هم در آن نیست؛ اما گاهی وقت‌ها دارند بازی می‌کنند و صرفاً الفاظ را نقل می‌کنند نه اینکه قصد واقعی از بیان آنها داشته باشند؛ در این صورت، نمی‌خواهم بگویم که قطعاً اشکالی ندارد، لکن باید مراجع تقلید در نظر داشته باشند که این جملات، در حقیقت، حکایت است نه اینکه واقعاً قصد و نیتی در پشت آن باشد، لذا شاید ازاین‌جهت اشکالی نداشته باشد.
راه‌حل مسئله، تغییر فتوا نیست. به نظر من، باید با حفظ این فتاوای درست و کارگشا، به دنبال خلاقیت برای تطبیق هنر با فقه باشیم. به‌عنوان نمونه، سال‌هاست که در کشور ما، بازیگران زن حتی در حضور محارمشان در نمایش نیز روسری به سر دارند. این امر به میزانی شایع است که دیگر کسی نمی‌گوید چرا این خانم در خانه هم روسری دارد؟ چرا که همه عادت کرده‌اند. این یک نوع خلاقیت است. یا اخیراً در یک فیلم دیدم که وقتی می‌خواستند دو بازیگر زن و مرد یکدیگر را بغل کنند، همان بخش را به‌صورت انیمیشن نشان دادند که همین خلاقیت موجب خنده‌دار شدن آن صحنه نیز شده بود. در برخی فیلم‌های دیگر، برای نمایش لمس بازیگران نقش زن و شوهر، از بازیگرانی استفاده کردند که واقعاً زن و شوهر بودند.

روش شناسی فقه رسانه

در فقه خُرد، موضوع کاریکاتور را ذیل نقاشی و تصویرگری تلقی می‌کنیم، سپس این عنوان را با عمومات می‌سنجیم و حکم عدم حرمت اصل کاریکاتور را اثبات می‌کنیم؛ ولی در رویکرد فقه کلان، موضوع بررسی فقیه در مسئله کاریکاتور، اصلاً بحث تصویرگری نیست؛ چراکه کاریکاتور مسئله مستقلی غیر از تصویر است و کارکردهای متفاوتی دارد. این اثر هنری، از جهت ایذای مؤمن، غیبت، هجو و… باید بررسی شود. اساساً تأسیس کاریکاتور با کارکرد هجو بوده است، نه تصویرگری و کار هنری.
در حال حاضر در حوزه هنر، در کشور ممیّزی وجود دارد ولی نه منِ فقیه می‌دانم که مشکلات ممیزی چیست، نه مجری ممیّزی که وزارت ارشاد است می‌داند که دغدغۀ من فقیه چیست و نه ما دوتا می‌دانیم که هنرمندان چه نظراتی دارند. من به‌تنهایی می نشیم و برای خودم فقه‌ورزی می‌کنم؛ ممیّز هم به‌تنهایی می‌نشیند و برای خودش قانون می‌نویسند و هنرمند نیز به‌تنهایی اثر هنری را تولید می‌کند؛ همه ما از حال و دغدغه یکدیگر بی‌خبریم؛ درحالی‌که اگر دور هم بنشینیم می‌توانیم به یک راه‌حل مشترک برسیم.
بنده معتقدم ما باید بر این مطلب تأکید کنیم که اخلاق اگرچه ریشه‌ای عقلانی و عقلایی دارد ولی باید با آموزه‌های وحیانی عجین شود و باید این‌ها را از فقه گرفت و با همان چهارچوب‌های اصول فقهی باید وارد مسائل فقه اخلاق بشویم. مثلاً وقتی می‌خواهیم بحث خلف وعده را مطرح کنیم یک نگاه فقهی و یک نگاه اخلاقی داریم. به نظر من، نگاه صرفاً فقهی به بحث خُلف وعده فایده ندارد. نگاه صرفاً اخلاقی هم عامل اجرایی ندارد. چه باید کرد؟ آیا می‌توان در اینجا پیشنهاد داد که اگرچه خُلف وعده عقاب ندارد اما بنابر اینکه اعمال ما در روز قیامت مجسم می‌گردد، به‌صورت یک چهره زشت در روز قیامت به انسان نشان داده می‌شود یا اینکه بگوییم خلف وعده باعث خروج از عدالت می‌شود تا انسان‌ها به سمت‌وسوی انجام دادن وعده‌های خودشان بروند؟

مزایای رقابتی فقه رسانه اسلامی برای حضور در عرصه بین الملل

در فقه رسانه، رسالت محوری، ارزش بی‌بدیل، بنیادین و غیر قابل انعطاف «بلاغ» است. این رسالت محوری برگرفته از آیه «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبين» است و مستلزم این است که حتی رسول هم باید در فضای بلاغ حرکت بکند. در رسانه اسلامی که مبتنی بر فقه رسانه است، باید ارزش‌ها ابلاغ شود، ولو اینکه مخاطب چیز دیگری را بخواهد. چنین رسانه‌ای به خود اجازه نمی‌دهد که بستر گناه را رقم بزند یا فیلمی یا گفتگویی را به اشتراک بگذارد که با آموزههای شرع مقدس همخوانی ندارد.
فقه شیعه نسبت به فقه‌های ادیان و مذاهب دیگر، دچار کمترین دست‌خوردگی و تحریف شده است. ادیان دیگر که تکلیفشان روشن است و تحریفات زیادی در آنها صورت گرفته است. دررابطه‌با مذاهب اسلامی نیز جعلیاتی هم در مباحث کلامی و هم در مباحث فقهی آنها صورت گرفته است؛ لذا فقه شیعه، به‌عنوان مذهبی که کمترین دست‌خوردگی و جعلیات در آن وجود دارد، مزیت مهمی را نسبت به سایر ادیان و مذاهب دارد که در فقه رسانه نیز متبلور است.
گرچه رسانه اسلامی بر عقلانیت تأکید دارد؛ اما این تأکید، موجب ضعف در جذابیت پیام نخواهد بود. یکی از مسائلی که خداوند در قرآن مورد تأکید قرار داده و به‌عنوان ویژگی رسانه اسلامی مطرح شده است، تنوع برای انتقال پیام رسانه‌ای به مخاطب است (نحل، آیه ۸۸). این تنوع، هم در ابزارهای رسانه‌ای و هم در شیوه‌ها و فنون اقناع و هم در محتوای پیام رسانه‌ای مورد توجه قرار گرفته است.

مبانی فقه رسانه

فقه رسانه موجود اگر بخواهد با اصول فقه فعلی کار کند سخن از کارآمدی معنا ندارد. اما اینکه آیا اساساً رسالت دانش اصول فقه، صرف بیان منجزات و معذرات است یا اینکه رسالت دیگری هم دارد، بستگی به تعریفی دارد که از دانش فقه می‌کنیم. این بحث در فلسفه فقه باید بررسی شود که ما تعریفمان از فقه چیست؛ و بعد برای این فقهی که تعریف کردیم چه اصولی را به‌عنوان قواعد ممهّده داریم تدوین و تنظیم می‌کنیم؟
من فکر می‎کنم که اگر چنین مسیری را پیش برویم و نظامات کلی حاکم بر رسانه که امروزه به آن بسته سیاستی حکمرانی رسانه می‎گوییم را به‌صورت ابتنائی و متکی بر مبانی و اصول و معارف عمیق کار کنیم و بعد از آن، بگوییم این بسته سیاستی حاکم بر رسانه است، حال شما بروید مصادیق را پیدا کنید و هر مصداقی که خلاف این نیست و مغایرتی با این ندارد مشروع است. این می‎تواند تبدیل به یک آیین‌نامه، دستورالعمل، روش اجرایی یا منطق مصرف و منطق تولید بشود و پیش برود.
فقه متعارف، عنوان‌گرا و به‌دنبال تحصیل حجیت است؛ درحالی‌که فقه‌النظریه غایت‌گرا، کارکردمحور و به‌دنبال کشف خطوط کلی حاکم بر احکام شریعت است تا بتواند بر اساس آن خطوط کلی رایج در مسائل احکام شرعی و گسترش یا تضییق ادله و با استناد به اطلاقات و عمومات شرعی، دستیابی به موضوعات نوظهور رسانه ای را پاسخگو باشد.

آینده پژوهی فقه رسانه

این هوشی که خیلی از عزیزان متخصّص فنّاوری اطلاعات به آن هوش مصنوعی می‎گویند، در تعریف آنها، کاملاً با تعریفی که ما در حوزه فقه از هوشمندی داریم متفاوت است؛ زیرا ما مراتب اراده را مدّنظر قرار می‎دهیم، درحالی‌که آنها منظور دیگری دارند. لذا فقه ما پاسخگوی حل مسائل جدید خواهد بود اما به‌شرط اینکه بتوانیم در مفاهیم پایه به یک ادبیات مشترک برسیم.
من چند ماه پیش شورای‌عالی هنر رفته بودم و آنجا بحث شد که نمایش چهره معصوم چه اشکالی دارد؟ من گفتم: مسئله به این سادگی نیست که بگوییم آن را نشان بدهیم و اشکالی ندارد، بعد هم شما دست و هورا بکشید که چه فقیه قدرتمند و نترسی است! بلکه مسئله، پیچیده و دقیق است.
حجت‌الاسلام‌والمسلمین مهدی طائب، از اساتید درس خارج فقه رسانه حوزه علمیه قم است. حاصل دروس خارج فقه رسانه وی، در قالب دو جلد کتاب تحت عنوان «فقه رسانه» منتشر شده است. این دروس از تاریخ ۸۷/۷/۱۴ تا ۸۸/۱۱/۱۱ در بیت الطائب، حسینیه شهید حاج حسین طائب، توسط وی ارائه شده است. جلد اول این کتاب، مشتمل بر سه فصل است و هر فصل نیز شامل ۲ تا ۹ گفتار است.
مباحث این کتاب هم در حال حاضر، و بیشتر، در زمان انتشار کتاب، مباحثی بدیع و نو به شمار آمده که نوعی افق‌گشایی در عرصه فقه رسانه و ارتباطات محسوب می‌شود؛ اگرچه اگر تبویب و تنظیم بهتری صورت می‌گرفت، استفاده از مطالب آن، با سهولت و دقت بیشتری انجام می‌شد.
فقه رسانه اگرچه بابی نوپدید در میان ابواب فقه معاصر به شمار می‌آید؛ اما نسبت به بسیاری از این ابواب، پیشینه پژوهشی بیشتری دارد. همین امر موجب شده است تا نسبت به نوپدید بودنِ آن، کتاب‌های نسبتاً زیادی پیرامون آن نگاشته شده باشد. در زیر، گزارشی کوتاه از کتاب‌های نگاشته شده پیرامون فقه رسانه، از نگاه شما می‌گذرد: